عبور کن...
خواب نما...!...!
دور باش اما ....نزدیک...من از نزدیک بودن های دور میترسم
نگارش در تاريخ 20 / 4 / 1390برچسب:, توسط آسمونی

امشب شبی پر از خستگی های روزبود

و من خسته ی خسته بعد از نوشیدن لیوان آبی خنک  تونستم خودمو جم و جور کنم

آخه 5 صبح تا 10 شب بخدا کم نیست البته بیخیال ما عادت کردیم

شب عجیبی بود عجیب نه بهتره بگیم جالب با دوستی

نه چندان آشنا سکوتم به میانه ی شکستن رفت

وقتی برایش در جواب حرف میزدم سکوتش ناراحت کننده بود. . .

این تقدیم به دوست نه چندان آشنایم برای ....

گاهی چه سخت میشود عبور از دیوار بلند زندگی

همه میگویند دیوار اشتباه نکن این زندگی نیست اصلا زندگی دیوار نیست

حتــــــــــــــــــــــــــی

حتی اگر هم باشد تو عبور کردن را بیاموز

اگر یاد بگیری دیگر فرقی نمیکند در برابرت در باشد یا دیوار فقل باشد یا ....

خب چرا فرق میکنه  اونم تلاشت کم و زیاد میشه

یعنی اگه در باشه تو اروم میری جلو دستگیره رو میگیری و درو باز میکنی...

اما اگه دیوار بود بالا نرو ممکنه بیفتی

به دیوار تنه نزن آوار میشه رو سرت

فقط دیوارو دور بزن!!! آره دورش بزن

مثله آب باش همیشه در حال عبور همیشه جریان داشته باش

اگه به مانع خیلی سنگینی خوردی صبر کن اونقد جمع شو

اونقد راه حل پیدا کن

 اونقد زمین بخور تا یادبگیری چطور باید عبور کنی

 اون موقع یکباره عبور کن و مانع رو باخودت همراه کن هرچقدر هم بزرگ ......

یادت نره قوی تر از تو

     خودتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

در خرابات مغان نور خدا میبینم

این عجب بین که چه نوری ز کجا میبین